کنگره ملی ایرانیان
Iranian National Congress(INC)
پاسخ به یک ضرورت تاریخی
هم زمان با شتاب گرفتن جنبش آزادی خواهی مردم ایران و تلاش آنان برای اخذ حقوق دمکراتیک خویش، رژیم جنایتکار ولایت فقیه، روزانه، بی وقفه و بی رحمانه به دستگیری و شکنجه و کشتارمردم ایران ادامه می دهد. پاسخ ولی فقیه و تیغ به کفان پیرامون او به خواست مردم روشن است. زیرپا گذاشتن حق گزینش مردم، ممنوعیت هر نوع اعتراضی و مسدود نمودن کانال های اطلاعاتی و خبر رسانی و تلاش برای پنهان کردن این همه جنایت و سبعیت. دژخیمان حاکم و آدم کشان اجیر شده ای که در ازای پول آدم می کشند، از شیوه هائی از شکنجه و آزار استفاده می کنند که نظیرآن را بشر به یاد ندارد. رژیم نه تنها حداقل های آزادی بیان که حتی سکوت مردم را هم برنمی تابد!!
جنبشی که در جریان است، فصلی جدید در تاریخ جنبش آزادی خواهی ایران گشوده است. تحلیل چند و چون آن و دست آوردها و چالش هایش به فرصتی دیگرموکول می گردد. در این نوشتار که تلاش می شود اجمالی و حاوی سرخط های مهم باشد به طرح گره های اصلی این جنبش و معرفی یک راه حل پرداخته می شود.
ابتدا ضروری است به واقعیت های ملموسی که همزاد این جنبش بوده اند اشاره کوتاهی داشته باشیم. این جنبش از جمیع جهات با حرکت های پیش از خود متمایز است. علاوه بر مختصات زمانی و مکانی متفاوتی که این حرکت در کادر آنها تولد می یابد، شور و هیجان وهمبستگی و یکپارچگی ایرنیان داخل وخارج کشور در پشتیبانی وهمسوئی با این حرکت، بی نظیر، امیدوار کننده و انگیزاننده است. ما امروز شاهد کیفیت جدیدی از حضور بخشی از مردم در عرصه فعالیت های سیاسی و اجتماعی هستیم که هرگز تا به امروز در این عرصه ها حضور نداشته و اصولا تمایل و اشتیاق چندانی هم برای حضور خود نشان نداده بودند. ایرانیان امروز با باور به نیروی خود و باز گشت به آن هویت و شخصیت تاریخی که در تارو پود جامعه ما پنهان بوده است در اصل به نوعی رنسانس دست زده اند. هم به میدان آمدن نیروهای جدید و فراگیری جنبش موجود، حائز اهمیت است و هم ابعاد این حضور است که افق تازه ای فرا روی جنبش آزادی خواهی می گشاید. مردم ایران اکنون از تمامیت این رژیم عبور کرده و در حالی که این نوشتار در حال تحریر است، شعار استقلال، آزادی، جمهوری ایرانی از طرف مردم، شاهدی انکار ناکردنی بر شتاب جنبش و سمت و سوی آن می باشد.
صورت مسئله
جنبش آزادی خواهی از پنج کمبود ملموس رنج می برد. اقدام برای رفع این پنج نقیصه، تداوم و پیروزی نه چندان دور آن را می تواند تضمین کند. این کمبودها عبارتند از:
1- فقدان رهبری با پلاتفرم، تاکتیک و استراتژی روشن.
2- محدود بودن حرکت به تهران ( به ویژه عدم همراهی کردستان و آذربایجان)
3- فقدان ارتباط ارگانیک جنبش آزادی خواهی در داخل و خارج کشور
4- فقدان سازماندهی و در نتیجه پراکندگی فعالیت ها و به تبع آن افت پتانسیل و هرز رفتن نیروها
5- فقدان یک نهاد فراگیردر خارج کشور که بتواند از حقوق مردم ایران در داخل کشور دفاع و با داشتن نمایندگی و هویت حقوقی از جانب مردم، با مراجع بین المللی تنظیم رابطه کند.
سایر ضعف های جبش کنونی در پروسه و در تداوم حرکتش منتفی خواهند شد. مثلا دیری نخواهد پائید که محدود شدن حرکت در چارچوب قانون و نظام به خواست سرنگونی ارتقاء می یابد. (امید وارم قبل از آن پاسخ به مشکلات فوق داده شده باشد.)
موارد 1 و 2 را جنبش آزادی خواهی در داخل کشور می تواند حل کند. موارد 3 و4 ، به همه ایرانیان(داخل و خارج) مربوط می شود و نقیصه پنجم که محور اصلی این نوشتار است را ایرانیان خارج کشور می توانند برطرف کنند.
ضرورت تشکیل کنگره ملی
کشورما در آستانه تحولاتی مهم و تاریخی قرار گرفته است. دو راه بیشتر پیش پای ایرانیان نیست. یا در صحنه بوده و با حضور و هوشیاری خود مسیر تحولات را به آزادی و استقلال ایران و استقرار یک نظم سکولارهدایت می کنند و یا نظاره گر بوده و این بار هم عده ای خارج از اراده مردم و از بالای سر آنان سرنوشت کشور ما را در دست خواهند گرفت.
دقیقا روشن نیست که جناح کودتاگر تا کجا پیش خواهد رفت و در رویکرد به خواست مدنی و حقوقی مردم نهایتا چه پاسخی دارد اما آنچه که مسلم است شتابان بودن تحولات و پرسش های فراوانی است که بی پاسخ مانده اند. ما ایرانیان خارج کشور از یک پراکندگی مزمن و ملموس رنج می بریم. اکنون در خارج مرزهای ایران ( به یمن حرکت میلیونی و غافل گیر کننده مردم در داخل کشور) بخش چشمگیر و کم نظیری از ایرانیان به حرکت در آمده و در سطوح متفاوتی فعال شده اند. افشاگری ها، آکسیون ها، اقدامات و ابتکارات گوناگون از طرف ایرانیان، جهان را حیرت زده کرده است. حضور بی سابقه ایرانیان خارج کشور در حمایت از جنبش آزادی خواهی بر تمام معادلات سیاسی، طرح ها و سیاست گزاری های دولت های خارجی اثر گذاشته است. در این هنگامه بی مانند، کشورهای خارجی، سازمان ملل و نهاد های حقوقی با رنگین کمانی از سازمان ها، افراد و انجمن هائی روبرو هستند که با زبان و ادبیات گوناگونی تلاش می کنند با آنان ارتباط برقرارکرده و ایرانیان را نمایندگی و از حقوق آنان دفاع نمایند. این نهاد ها و کشورها نمی دانند با کی صحبت کنند و کدام جریان، افراد یا گروه هائی به راستی ایرانیان را نمایندگی می کنند. گذشته از سوابق این افراد ونیروها، آنچه که کتمان ناپذیر است اینکه هر نیرو تلاش می کند رنگ دلخواه خود را بر این حرکت زده و در صورت امکان آن را به سمت مطلوب خود هدایت کند. بی تردید این ناهنجاری بر دامنه فعالیت ها،انعکاس صدا و تلاش ایرانیان در همسو نمودن مردم جهان و دولت های منتخب آنان با مبارزات مردم ایران تأثیر مستقیم می گذارد. پراکندگی و عدم هماهنگی فعالیت ها و بروز پاره ای درگیری ها(برخاسته از اختلافات دیدگاهی ) راهبند یک گستردگی ضروری برای تآثیرگذاری برافکار دنیای خارج و به ویژه بر سیاست کشورهای غربی در قبال دولت کودتا بوده است.
در این میان چند پرسش اساسی قابل طرح است:
چه کسانی مردم ایران را در خارج کشور نمایندگی می کنند؟
چگونه می توان بر پراکندگی موجود و فعالیت های موازی و کم اثر غلبه کرد؟
چگونه می توان یک نهاد نیرومند برای طرح مطالبات ایرانیان خارج کشوردر مراجعه به نهاد های بین المللی به وجود آورد؟
چگونه می توان به تولید یک صدای رسا با مشروعیت مردمی، در دفاع و پشتیبانی از هموطنان مان در داخل کشور کمک کرد؟
چگونه می توان به روح حاکم بر ایرنیان خارج کشور در یک میدان واحد عینیت بخشید؟
چگونه می توان از مصادره جنبش آزادی خواهی توسط آنان که نماینده مردم نیستند جلوگیری کرد؟
به نظر نگارنده بسیاری از مشکلات ما با مراجعه مستقیم به آراء مردم حل خواهد شد. هر سیاست مفروض هرگاه هویت و نمایندگی خود را بی واسطه ، از رأی و خواست مردمی بگیرد که پشت آن سیاست قرار دارند در آن صورت ما با یک تحول خوش خیم و یک سازگاری وحدت آفرین درفعالیت های مشترک ایرانیان مواجه خواهیم شد.
تشکیل کنگره ملی نه تنها پاسخی دمکراتیک به مشکل همکاری ایرانیان، بلکه همچنین فرصتی برای تمرکز نیروها، سمت و سو دادن به تلاش ها و دادن یک هویت فراگیر و مردمی به نهادی است که می تواند ضمن نمانیدگی ایرانیان از کمک های فکری و عملی و حمایت مالی همه آنان برخوردار شود.
کنگره ملی ایرنیان:
- آزمونی برای جهت گیری مردم در یک فضای آزاد و نمونه ای از یک انتخابات دمکراتیک خواهد بود
- شیوه ای است مدنی برای فائق آمدن بر اختلافات و پراکندگی های موجود با مراجعه به آراء مستقیم مردم.
- وسیله ای است برای همکاری عملی گروهای مختلف مردم و فعالین سیاسی.
- هویت مردمی دارد و لذا فراخوان های آن با پشتیبانی اکثریت ایرانیان مواجه خواهد شد.
- می تواند با دولت ها و نهاد های بین المللی برای فشار سیاسی بر رژیم و به رسمیت نشناختن دولت کودتا وارد صحبت شده و فشارهای لازم را اعمال کند.
- می تواند با دادن اخطار به دولت های پشتیبان دولت کودتا از جمله چین و روسیه، قراردادهای اقتصادی آنها با رژیم را فاقد اعتبار از جانب مردم ایران بداند و از آنها بخواهد از حمایت دولت کودتا دست بردارند.
- امکان کمک رسانی به جنبش داخل کشور را صد چندان می کند در حالی که کمک های آن مارک و کد هیچ نیروی سیاسی خاص بر پیشانی ندارد.
- می تواند رادیو و تلویزیون مستقل خود را داشته و شرایط رای زنی مستقل ایرانیان را فراهم کرده و نیز باز تاب اخبار مبارزات مردم ایران به دنیای خارج را بر عهده بگیرد.
- می تواند فعالیت های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی وهنری که با هدف برجسته نمودن مبارزات داخل کشورو پشتیبانی فکری و عملی از آنها صورت می گیرد را سامان دهد.
- کانالی برای تدارک رهبری جمعی مبتنی بر اراده عموم ایرانیان خواهد بود. کنگره ملی در صورت وارد شدن شرایط داخل کشوربه مراحل خطیر و سرنوشت ساز بیش از هر نیروی دیگری مقبولیت مردمی برای دخالت و اقدام خواهد داشت. نهادی که می تواند( بی آن که خود ادعای رهبری داشته باشد) مانع ربوده شدن رهبری این جنبش و رفتن آن به کانال های انحرافی شود.
جزئیات طرح تشکیل کنگره ملی
توضیح ویژگی های کنگره ملی
مضون فعالیت ها و جهت گیری های کنگره ملی را خود کنگره که متشکل ازنمایندگان برگزیده مردم است تعیین می کند. در اینجا به منظور ارائه یک چشم انداز کلی به چند ویژگی اشاره می شود:
کنگره ملی
- متشکل از نمایندگان منتخب مردم است
- دولت آلترناتیو نیست.
- فراسازمانی و غیر ایدئولوژیک است
- منشور جهانی حقوق بشر را پایه کار خود قرار می دهد.
- مطالبات مرحله ای و مشترک ایرانیان در داخل و خارج کشور را در اولویت قرارمی دهد.
- باز و دمکراتیک است و اسناد و مصوبات و منابع تأمین مالی آن علنی وقابل بازرسی است.
- در مقابل موکلین خود پاسخگو می باشد و مرتبا با انتشار گزارش فعالیت های خود، مردم را در جریان این فعالیت ها قرار می دهد.
- سه اصل استقلال (عدم وابستگی به دولت های خارجی)، آزادی( داشتن مرزبندی شفاف با استبداد حاکم) وجمهوریت (باور به گزینش آزدانه مردم درتعیین نوع حکومت خود) از ستون های مهم کنگره ملی است.
در اینجا نگارنده به عمد وارد جزئیات بیشتر نشده و تدوین منشور و اساسنامه مفصل تر را به نمایندگان کنگره که نمایندگی مستقیم مردم را دارند واگذار می کند.
پروسه تدارک کنگره ملی ایرانیان
مراحل زمانی تشکیل کنگره را می توان به چهار مرحله تقسیم کرد:
1- مرحله تبلیغی (دو ماه)
- ارتباط با ایرانیان خارج کشور و طرح ایده تشکیل کنگره ملی ایرانیان.مهندسی افکار و توضیح ضرورت تشکیل کنگره.
2- مرحله تشکیل ستادهای انتخاباتی (یک ماه)
- ارتباط با کشورهای مختلف و تشکیل کمیته های تبلیغی که خود، کار تشکیل ستادهای انتخاباتی را عهده دار خواهند شد.
- تشکیل ستاد سراسری انتخابات در یک سمینار سه روزه به منظور تدوین آئین نامه انتخابات، شرایط کاندید شدن و نحوه برگزاری انتخابات.
- ستاد سراسری دوهفته بعد از این سمینار موظف به تدوین برنامه مشخص برای انتخابات خواهد بود. این ستاد همچنین مسئولیت راه اندازی یک سایت در اینترنت برای کانالیزه کردن اطلاعات مربوط به پروسه انتخابات را عهده دار خواهد شد.
3- مرحله معرفی کاندیداها (یک ماه)
- شرایط کاندید شدن و ضوابط حاکم بر انتخابات به اطلاع همگان می رسد.
- افراد علاقه مند که واجد شرایط هستند فرصت دارند به مدت یک ماه با استفاده از ابزار و امکانات اطلاع رسانی موجود، از سوابق و نیز برنامه های خود برای کنگره با مردم صحبت کنند. افراد فقط در محل اقامت خود می توانند کاندید شوند.
4- انتخابات
انتخابات در یک روز در همه کشورها و در مراکز استان ها برگزار می شود. شیوه شرکت در انتخابات می تواند به شکل مرسوم و یا از طریق اینترنت باشد. جزئیات آن را ستاد سراسری در سمینار تدارکاتی تعیین می کند. تعداد نمایندگان بالغ بر سیصد نفر خواهند بود.
کلام آخر
این یک آزمون است که طی آن مردم، پاسخ به این پرسش را که: " چه کسانی مایل هستند که رای مردم ملاک گزینش و منشاء مشروعیت آنان باشد" دریافت خواهند نمود. در عین حال تشکیل کنگره ملی فرصتی فراهم می کند تا فعالین سیاسی اهمیت بیشتری برای تماس با مردم و گوش دادن به نظرات و ایده های آنان قائل شده و در عمل یک پیوستگی میان روشنفکران، فعالین سیاسی و مردم به وجود آید. کنگره ملی یک مینیاتور از فضای سیاسی ایران آینده به دست می دهد. آیا ایرانیان آمادگی قرارگرفتن در کنار همدیگر و حل و فصل اختلافات فکری و عملی خود برای استقرار یک جامعه آزاد و مدرن را خواهند داشت؟ اگر این تجربه مثبت باشد آن وقت می توان امیدوار بود که در فردای بعد ازسقوط رژیم ولایت فقیه، شانس اجماع ایرانیان و تعامل آنان با همدیگردر ساختن یک ایران آزاد و دمکراتیک، بسیار زیاد باشد.
ما ایرانیان زخم های کهنه و آسیب های فراوان بر پیکر کشورو مردم خویش داریم. درمان این دردها وترمیم آسیب ها، شعار دادن و آرمان گرائی نیست. باید در جستجوی راه کارهای عملی و زمینی باشیم. تشکیل کنگره ملی گامی مهم در این راستا خواهد بود. کنگره ملی می تواند با تکیه بر اعتماد و حمایت مردم، به یک سرمایه سیاسی مهم تبدیل شده ودر معادلات سیاسی و تاریخی کشورمان نقشی برجسته ایفا نماید.
با آرزوی پیروزی مردم ایران
مسعود افتخاری – سوئد - مرداد ٨٨
massoud.eftekari@yahoo.com
پاسخ به چند پرسش احتمالی
س: آیا تدارک چنین اتنخاباتی مشکل نخواهد بود؟
ج: نه! تجربه انتخابات اتحادیه سراسری در سوئد که در آن 21 شهر همزمان برای انتخاب نمایندگان کنگره موسس شرکت کردند نشان می دهد که این کار شدنی است.
س: آیا افراد تشکیلاتی به نمایندگی از طرف حزب خود می توانند کاندید شوند؟
ج: نه! حضور افراد در کنگره فردی است اما افراد در توضیح سوابق خود بی تردید از وابستگی جریانی و تشکیلاتی خود سخن خواهند گفت. کنگره نه جبهه سیاسی نیروهای تشکیلاتی برای سرنگونی و یا آلترناتیو نظام فعلی بلکه یک نهاد دمکراتیک به منظور نمایندگی مردم ایران در خارج کشور در مراجعه به نهادهای بین المللی و در سامان دادن حرکت های دمکراتیک خواهد بود.
س: هزینه های مالی تدارک کنگره از کجا تأمین می شود؟
ج: کمک های مالی خود ایرانیان. اصولا مسئله فنی و اقتصادی نیست که مشکل اصلی است بلکه مضمون این ایده است که اهمیت دارد. چنانچه این ضرورت برای مردم جا بیفتد و به آنها میدان تأثیرگذاری داده شود به آن کمک خواهند کرد. بخشی از ایرانیان به فعالیت های سیاسی و اجتماعی علاقه ندارند اما نسبت به وقایع جاری در ایران وسرنوشت کشورشان حساس هستند و کمک های مالی و فنی را دریغ نمی کنند.
س: کدام بخش از ایرانیان در چنین حوزه دمکراتیکی امکان ایفای نقش موثر دارند؟
ج: زنان و نسل دوم ایرانیان در مهاجرت.
س: آیا این تهدید وجود ندارد که کنگره، محل مجادله نیروها و فعالین سیاسی شده و عملا کاری از پیش نبرد؟
ج: نحوه شرکت مردم در آکسیون های اخیر نشان دهنده روح حاکم بر ایرانیان و تمایل به هماهنگی با داخل کشور است. کاندیداها در پروسه معرفی خود ودرزمان تبلیغ، به پرسش های مربوط به طرح و برنامه مربوط به فعالیت هایشان پاسخ خواهند داد. بر پایه دیدگاه و نگاه این کاندیدها به مسائل مهم روز است که انتخاب خواهند شد. نمایندگان ناگزیرند از خواست موکلین خود تبعیت کنند. تمایل ایرانیان به همبستگی و تعامل با یکدیگرکاملا آشکار است و نظرات افراطی از حمایت گسترده برخودار نیستند.
Iranian National Congress(INC)
پاسخ به یک ضرورت تاریخی
هم زمان با شتاب گرفتن جنبش آزادی خواهی مردم ایران و تلاش آنان برای اخذ حقوق دمکراتیک خویش، رژیم جنایتکار ولایت فقیه، روزانه، بی وقفه و بی رحمانه به دستگیری و شکنجه و کشتارمردم ایران ادامه می دهد. پاسخ ولی فقیه و تیغ به کفان پیرامون او به خواست مردم روشن است. زیرپا گذاشتن حق گزینش مردم، ممنوعیت هر نوع اعتراضی و مسدود نمودن کانال های اطلاعاتی و خبر رسانی و تلاش برای پنهان کردن این همه جنایت و سبعیت. دژخیمان حاکم و آدم کشان اجیر شده ای که در ازای پول آدم می کشند، از شیوه هائی از شکنجه و آزار استفاده می کنند که نظیرآن را بشر به یاد ندارد. رژیم نه تنها حداقل های آزادی بیان که حتی سکوت مردم را هم برنمی تابد!!
جنبشی که در جریان است، فصلی جدید در تاریخ جنبش آزادی خواهی ایران گشوده است. تحلیل چند و چون آن و دست آوردها و چالش هایش به فرصتی دیگرموکول می گردد. در این نوشتار که تلاش می شود اجمالی و حاوی سرخط های مهم باشد به طرح گره های اصلی این جنبش و معرفی یک راه حل پرداخته می شود.
ابتدا ضروری است به واقعیت های ملموسی که همزاد این جنبش بوده اند اشاره کوتاهی داشته باشیم. این جنبش از جمیع جهات با حرکت های پیش از خود متمایز است. علاوه بر مختصات زمانی و مکانی متفاوتی که این حرکت در کادر آنها تولد می یابد، شور و هیجان وهمبستگی و یکپارچگی ایرنیان داخل وخارج کشور در پشتیبانی وهمسوئی با این حرکت، بی نظیر، امیدوار کننده و انگیزاننده است. ما امروز شاهد کیفیت جدیدی از حضور بخشی از مردم در عرصه فعالیت های سیاسی و اجتماعی هستیم که هرگز تا به امروز در این عرصه ها حضور نداشته و اصولا تمایل و اشتیاق چندانی هم برای حضور خود نشان نداده بودند. ایرانیان امروز با باور به نیروی خود و باز گشت به آن هویت و شخصیت تاریخی که در تارو پود جامعه ما پنهان بوده است در اصل به نوعی رنسانس دست زده اند. هم به میدان آمدن نیروهای جدید و فراگیری جنبش موجود، حائز اهمیت است و هم ابعاد این حضور است که افق تازه ای فرا روی جنبش آزادی خواهی می گشاید. مردم ایران اکنون از تمامیت این رژیم عبور کرده و در حالی که این نوشتار در حال تحریر است، شعار استقلال، آزادی، جمهوری ایرانی از طرف مردم، شاهدی انکار ناکردنی بر شتاب جنبش و سمت و سوی آن می باشد.
صورت مسئله
جنبش آزادی خواهی از پنج کمبود ملموس رنج می برد. اقدام برای رفع این پنج نقیصه، تداوم و پیروزی نه چندان دور آن را می تواند تضمین کند. این کمبودها عبارتند از:
1- فقدان رهبری با پلاتفرم، تاکتیک و استراتژی روشن.
2- محدود بودن حرکت به تهران ( به ویژه عدم همراهی کردستان و آذربایجان)
3- فقدان ارتباط ارگانیک جنبش آزادی خواهی در داخل و خارج کشور
4- فقدان سازماندهی و در نتیجه پراکندگی فعالیت ها و به تبع آن افت پتانسیل و هرز رفتن نیروها
5- فقدان یک نهاد فراگیردر خارج کشور که بتواند از حقوق مردم ایران در داخل کشور دفاع و با داشتن نمایندگی و هویت حقوقی از جانب مردم، با مراجع بین المللی تنظیم رابطه کند.
سایر ضعف های جبش کنونی در پروسه و در تداوم حرکتش منتفی خواهند شد. مثلا دیری نخواهد پائید که محدود شدن حرکت در چارچوب قانون و نظام به خواست سرنگونی ارتقاء می یابد. (امید وارم قبل از آن پاسخ به مشکلات فوق داده شده باشد.)
موارد 1 و 2 را جنبش آزادی خواهی در داخل کشور می تواند حل کند. موارد 3 و4 ، به همه ایرانیان(داخل و خارج) مربوط می شود و نقیصه پنجم که محور اصلی این نوشتار است را ایرانیان خارج کشور می توانند برطرف کنند.
ضرورت تشکیل کنگره ملی
کشورما در آستانه تحولاتی مهم و تاریخی قرار گرفته است. دو راه بیشتر پیش پای ایرانیان نیست. یا در صحنه بوده و با حضور و هوشیاری خود مسیر تحولات را به آزادی و استقلال ایران و استقرار یک نظم سکولارهدایت می کنند و یا نظاره گر بوده و این بار هم عده ای خارج از اراده مردم و از بالای سر آنان سرنوشت کشور ما را در دست خواهند گرفت.
دقیقا روشن نیست که جناح کودتاگر تا کجا پیش خواهد رفت و در رویکرد به خواست مدنی و حقوقی مردم نهایتا چه پاسخی دارد اما آنچه که مسلم است شتابان بودن تحولات و پرسش های فراوانی است که بی پاسخ مانده اند. ما ایرانیان خارج کشور از یک پراکندگی مزمن و ملموس رنج می بریم. اکنون در خارج مرزهای ایران ( به یمن حرکت میلیونی و غافل گیر کننده مردم در داخل کشور) بخش چشمگیر و کم نظیری از ایرانیان به حرکت در آمده و در سطوح متفاوتی فعال شده اند. افشاگری ها، آکسیون ها، اقدامات و ابتکارات گوناگون از طرف ایرانیان، جهان را حیرت زده کرده است. حضور بی سابقه ایرانیان خارج کشور در حمایت از جنبش آزادی خواهی بر تمام معادلات سیاسی، طرح ها و سیاست گزاری های دولت های خارجی اثر گذاشته است. در این هنگامه بی مانند، کشورهای خارجی، سازمان ملل و نهاد های حقوقی با رنگین کمانی از سازمان ها، افراد و انجمن هائی روبرو هستند که با زبان و ادبیات گوناگونی تلاش می کنند با آنان ارتباط برقرارکرده و ایرانیان را نمایندگی و از حقوق آنان دفاع نمایند. این نهاد ها و کشورها نمی دانند با کی صحبت کنند و کدام جریان، افراد یا گروه هائی به راستی ایرانیان را نمایندگی می کنند. گذشته از سوابق این افراد ونیروها، آنچه که کتمان ناپذیر است اینکه هر نیرو تلاش می کند رنگ دلخواه خود را بر این حرکت زده و در صورت امکان آن را به سمت مطلوب خود هدایت کند. بی تردید این ناهنجاری بر دامنه فعالیت ها،انعکاس صدا و تلاش ایرانیان در همسو نمودن مردم جهان و دولت های منتخب آنان با مبارزات مردم ایران تأثیر مستقیم می گذارد. پراکندگی و عدم هماهنگی فعالیت ها و بروز پاره ای درگیری ها(برخاسته از اختلافات دیدگاهی ) راهبند یک گستردگی ضروری برای تآثیرگذاری برافکار دنیای خارج و به ویژه بر سیاست کشورهای غربی در قبال دولت کودتا بوده است.
در این میان چند پرسش اساسی قابل طرح است:
چه کسانی مردم ایران را در خارج کشور نمایندگی می کنند؟
چگونه می توان بر پراکندگی موجود و فعالیت های موازی و کم اثر غلبه کرد؟
چگونه می توان یک نهاد نیرومند برای طرح مطالبات ایرانیان خارج کشوردر مراجعه به نهاد های بین المللی به وجود آورد؟
چگونه می توان به تولید یک صدای رسا با مشروعیت مردمی، در دفاع و پشتیبانی از هموطنان مان در داخل کشور کمک کرد؟
چگونه می توان به روح حاکم بر ایرنیان خارج کشور در یک میدان واحد عینیت بخشید؟
چگونه می توان از مصادره جنبش آزادی خواهی توسط آنان که نماینده مردم نیستند جلوگیری کرد؟
به نظر نگارنده بسیاری از مشکلات ما با مراجعه مستقیم به آراء مردم حل خواهد شد. هر سیاست مفروض هرگاه هویت و نمایندگی خود را بی واسطه ، از رأی و خواست مردمی بگیرد که پشت آن سیاست قرار دارند در آن صورت ما با یک تحول خوش خیم و یک سازگاری وحدت آفرین درفعالیت های مشترک ایرانیان مواجه خواهیم شد.
تشکیل کنگره ملی نه تنها پاسخی دمکراتیک به مشکل همکاری ایرانیان، بلکه همچنین فرصتی برای تمرکز نیروها، سمت و سو دادن به تلاش ها و دادن یک هویت فراگیر و مردمی به نهادی است که می تواند ضمن نمانیدگی ایرانیان از کمک های فکری و عملی و حمایت مالی همه آنان برخوردار شود.
کنگره ملی ایرنیان:
- آزمونی برای جهت گیری مردم در یک فضای آزاد و نمونه ای از یک انتخابات دمکراتیک خواهد بود
- شیوه ای است مدنی برای فائق آمدن بر اختلافات و پراکندگی های موجود با مراجعه به آراء مستقیم مردم.
- وسیله ای است برای همکاری عملی گروهای مختلف مردم و فعالین سیاسی.
- هویت مردمی دارد و لذا فراخوان های آن با پشتیبانی اکثریت ایرانیان مواجه خواهد شد.
- می تواند با دولت ها و نهاد های بین المللی برای فشار سیاسی بر رژیم و به رسمیت نشناختن دولت کودتا وارد صحبت شده و فشارهای لازم را اعمال کند.
- می تواند با دادن اخطار به دولت های پشتیبان دولت کودتا از جمله چین و روسیه، قراردادهای اقتصادی آنها با رژیم را فاقد اعتبار از جانب مردم ایران بداند و از آنها بخواهد از حمایت دولت کودتا دست بردارند.
- امکان کمک رسانی به جنبش داخل کشور را صد چندان می کند در حالی که کمک های آن مارک و کد هیچ نیروی سیاسی خاص بر پیشانی ندارد.
- می تواند رادیو و تلویزیون مستقل خود را داشته و شرایط رای زنی مستقل ایرانیان را فراهم کرده و نیز باز تاب اخبار مبارزات مردم ایران به دنیای خارج را بر عهده بگیرد.
- می تواند فعالیت های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی وهنری که با هدف برجسته نمودن مبارزات داخل کشورو پشتیبانی فکری و عملی از آنها صورت می گیرد را سامان دهد.
- کانالی برای تدارک رهبری جمعی مبتنی بر اراده عموم ایرانیان خواهد بود. کنگره ملی در صورت وارد شدن شرایط داخل کشوربه مراحل خطیر و سرنوشت ساز بیش از هر نیروی دیگری مقبولیت مردمی برای دخالت و اقدام خواهد داشت. نهادی که می تواند( بی آن که خود ادعای رهبری داشته باشد) مانع ربوده شدن رهبری این جنبش و رفتن آن به کانال های انحرافی شود.
جزئیات طرح تشکیل کنگره ملی
توضیح ویژگی های کنگره ملی
مضون فعالیت ها و جهت گیری های کنگره ملی را خود کنگره که متشکل ازنمایندگان برگزیده مردم است تعیین می کند. در اینجا به منظور ارائه یک چشم انداز کلی به چند ویژگی اشاره می شود:
کنگره ملی
- متشکل از نمایندگان منتخب مردم است
- دولت آلترناتیو نیست.
- فراسازمانی و غیر ایدئولوژیک است
- منشور جهانی حقوق بشر را پایه کار خود قرار می دهد.
- مطالبات مرحله ای و مشترک ایرانیان در داخل و خارج کشور را در اولویت قرارمی دهد.
- باز و دمکراتیک است و اسناد و مصوبات و منابع تأمین مالی آن علنی وقابل بازرسی است.
- در مقابل موکلین خود پاسخگو می باشد و مرتبا با انتشار گزارش فعالیت های خود، مردم را در جریان این فعالیت ها قرار می دهد.
- سه اصل استقلال (عدم وابستگی به دولت های خارجی)، آزادی( داشتن مرزبندی شفاف با استبداد حاکم) وجمهوریت (باور به گزینش آزدانه مردم درتعیین نوع حکومت خود) از ستون های مهم کنگره ملی است.
در اینجا نگارنده به عمد وارد جزئیات بیشتر نشده و تدوین منشور و اساسنامه مفصل تر را به نمایندگان کنگره که نمایندگی مستقیم مردم را دارند واگذار می کند.
پروسه تدارک کنگره ملی ایرانیان
مراحل زمانی تشکیل کنگره را می توان به چهار مرحله تقسیم کرد:
1- مرحله تبلیغی (دو ماه)
- ارتباط با ایرانیان خارج کشور و طرح ایده تشکیل کنگره ملی ایرانیان.مهندسی افکار و توضیح ضرورت تشکیل کنگره.
2- مرحله تشکیل ستادهای انتخاباتی (یک ماه)
- ارتباط با کشورهای مختلف و تشکیل کمیته های تبلیغی که خود، کار تشکیل ستادهای انتخاباتی را عهده دار خواهند شد.
- تشکیل ستاد سراسری انتخابات در یک سمینار سه روزه به منظور تدوین آئین نامه انتخابات، شرایط کاندید شدن و نحوه برگزاری انتخابات.
- ستاد سراسری دوهفته بعد از این سمینار موظف به تدوین برنامه مشخص برای انتخابات خواهد بود. این ستاد همچنین مسئولیت راه اندازی یک سایت در اینترنت برای کانالیزه کردن اطلاعات مربوط به پروسه انتخابات را عهده دار خواهد شد.
3- مرحله معرفی کاندیداها (یک ماه)
- شرایط کاندید شدن و ضوابط حاکم بر انتخابات به اطلاع همگان می رسد.
- افراد علاقه مند که واجد شرایط هستند فرصت دارند به مدت یک ماه با استفاده از ابزار و امکانات اطلاع رسانی موجود، از سوابق و نیز برنامه های خود برای کنگره با مردم صحبت کنند. افراد فقط در محل اقامت خود می توانند کاندید شوند.
4- انتخابات
انتخابات در یک روز در همه کشورها و در مراکز استان ها برگزار می شود. شیوه شرکت در انتخابات می تواند به شکل مرسوم و یا از طریق اینترنت باشد. جزئیات آن را ستاد سراسری در سمینار تدارکاتی تعیین می کند. تعداد نمایندگان بالغ بر سیصد نفر خواهند بود.
کلام آخر
این یک آزمون است که طی آن مردم، پاسخ به این پرسش را که: " چه کسانی مایل هستند که رای مردم ملاک گزینش و منشاء مشروعیت آنان باشد" دریافت خواهند نمود. در عین حال تشکیل کنگره ملی فرصتی فراهم می کند تا فعالین سیاسی اهمیت بیشتری برای تماس با مردم و گوش دادن به نظرات و ایده های آنان قائل شده و در عمل یک پیوستگی میان روشنفکران، فعالین سیاسی و مردم به وجود آید. کنگره ملی یک مینیاتور از فضای سیاسی ایران آینده به دست می دهد. آیا ایرانیان آمادگی قرارگرفتن در کنار همدیگر و حل و فصل اختلافات فکری و عملی خود برای استقرار یک جامعه آزاد و مدرن را خواهند داشت؟ اگر این تجربه مثبت باشد آن وقت می توان امیدوار بود که در فردای بعد ازسقوط رژیم ولایت فقیه، شانس اجماع ایرانیان و تعامل آنان با همدیگردر ساختن یک ایران آزاد و دمکراتیک، بسیار زیاد باشد.
ما ایرانیان زخم های کهنه و آسیب های فراوان بر پیکر کشورو مردم خویش داریم. درمان این دردها وترمیم آسیب ها، شعار دادن و آرمان گرائی نیست. باید در جستجوی راه کارهای عملی و زمینی باشیم. تشکیل کنگره ملی گامی مهم در این راستا خواهد بود. کنگره ملی می تواند با تکیه بر اعتماد و حمایت مردم، به یک سرمایه سیاسی مهم تبدیل شده ودر معادلات سیاسی و تاریخی کشورمان نقشی برجسته ایفا نماید.
با آرزوی پیروزی مردم ایران
مسعود افتخاری – سوئد - مرداد ٨٨
massoud.eftekari@yahoo.com
پاسخ به چند پرسش احتمالی
س: آیا تدارک چنین اتنخاباتی مشکل نخواهد بود؟
ج: نه! تجربه انتخابات اتحادیه سراسری در سوئد که در آن 21 شهر همزمان برای انتخاب نمایندگان کنگره موسس شرکت کردند نشان می دهد که این کار شدنی است.
س: آیا افراد تشکیلاتی به نمایندگی از طرف حزب خود می توانند کاندید شوند؟
ج: نه! حضور افراد در کنگره فردی است اما افراد در توضیح سوابق خود بی تردید از وابستگی جریانی و تشکیلاتی خود سخن خواهند گفت. کنگره نه جبهه سیاسی نیروهای تشکیلاتی برای سرنگونی و یا آلترناتیو نظام فعلی بلکه یک نهاد دمکراتیک به منظور نمایندگی مردم ایران در خارج کشور در مراجعه به نهادهای بین المللی و در سامان دادن حرکت های دمکراتیک خواهد بود.
س: هزینه های مالی تدارک کنگره از کجا تأمین می شود؟
ج: کمک های مالی خود ایرانیان. اصولا مسئله فنی و اقتصادی نیست که مشکل اصلی است بلکه مضمون این ایده است که اهمیت دارد. چنانچه این ضرورت برای مردم جا بیفتد و به آنها میدان تأثیرگذاری داده شود به آن کمک خواهند کرد. بخشی از ایرانیان به فعالیت های سیاسی و اجتماعی علاقه ندارند اما نسبت به وقایع جاری در ایران وسرنوشت کشورشان حساس هستند و کمک های مالی و فنی را دریغ نمی کنند.
س: کدام بخش از ایرانیان در چنین حوزه دمکراتیکی امکان ایفای نقش موثر دارند؟
ج: زنان و نسل دوم ایرانیان در مهاجرت.
س: آیا این تهدید وجود ندارد که کنگره، محل مجادله نیروها و فعالین سیاسی شده و عملا کاری از پیش نبرد؟
ج: نحوه شرکت مردم در آکسیون های اخیر نشان دهنده روح حاکم بر ایرانیان و تمایل به هماهنگی با داخل کشور است. کاندیداها در پروسه معرفی خود ودرزمان تبلیغ، به پرسش های مربوط به طرح و برنامه مربوط به فعالیت هایشان پاسخ خواهند داد. بر پایه دیدگاه و نگاه این کاندیدها به مسائل مهم روز است که انتخاب خواهند شد. نمایندگان ناگزیرند از خواست موکلین خود تبعیت کنند. تمایل ایرانیان به همبستگی و تعامل با یکدیگرکاملا آشکار است و نظرات افراطی از حمایت گسترده برخودار نیستند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر